رویای تبت

این رمان داستان زنی به نام هستی است که درگیر خاطرات، دغدغه‌ها و جستجوی هویت شخصی‌اش است.
هستی در فضای خانوادگی‌ای زندگی می‌کند که پر از سکوت، فشارهای روانی و روابط پیچیده است.
رمان با نثری شاعرانه، به درونیات شخصیت اصلی و کشمکش‌های ذهنی‌اش می‌پردازد.
تبت در داستان نمادی از آزادی، رهایی و آرمان‌های دوردست است که هستی به آن دل بسته.
وفی با ظرافت، تضاد میان خواسته‌های فردی و محدودیت‌های اجتماعی را به تصویر می‌کشد.
رابطه هستی با مادر، همسر، و اطرافیانش پر از تنش‌های پنهان و ناگفته‌هاست.
داستان از زاویه دید اول‌شخص روایت می‌شود و مخاطب را به دنیای ذهنی شخصیت اصلی نزدیک می‌سازد.
رمان به موضوعاتی چون زن‌بودن، سکوت، خاطره، و میل به فرار از روزمرگی می‌پردازد.
فضای داستان آرام، تأمل‌برانگیز و سرشار از حس‌های لطیف و دردهای خاموش است.
در نهایت، «رویای تبت» سفری درونی است به سوی شناخت خویشتن و آرزوی رهایی از قیدهای زندگی روزمره.